تئاتر، من و خيلي چيزای ديگه

شنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۱

من امشب چيزهايي رو كه چند وقته تو دلمه و مي خوام بگم ولي بي دليل رو در وايستي دارم مي نويسم.
غول چراغ جادو سلام.
نمي دونم اين ها رو مي خوني يا نه؟نمي دونم هنوز هم مشتري اين وب لاگ هستي يا نه؟ولي من اين ها رو تنها براي تو نمي نويسم.اينها اول از همه براي خودم و اعتراف به اشتباهاتمه.دوم براي كسي كه بخاطر بودن با تو خيلي اذيت شد.آخر هم براي دونستن تو.
تو خودت هم خوب مي دوني كه دليل هات براي من خيلي آبكي بود.من هنوز هم اين سوال رو دارم كه شخصيت قوي يا شخصيت ضعيف اجتماعي يعني چي؟
چرا به بهانه ازدواج سعي كردي از زندگي من سر در بياري؟
چرا وقتي من دلتو زدم و مي خواستي من توي زندگيت نباشم مثل يه آدم رشد كرده نگفتي كه ديگه نمي خواي ادامه بدي؟چرا آزار در كمال خونسردي رو انقدر اذيت كردي كه من به زبون بيام و بگم نمي خوام تو خاص زندگيم باشي.
من هنوز از آزار هاي تو زخمي ام.ولي خوشحالم.اينو از ته دل مي گم.اوني كه مال منه براي من مونده.اوني كه با منه و از همه چيز هايي كه بين من و تو بود خبر داره پيش من مونده.اون همه چيز رو تحمل كرد و ما دوباره با هم خوشيم.آدم زندگي من تو نبودي.من كسي رو داشتم و دارم كه خيلي با آدم هايي كه توي زندگيت ديدي و ميشناسي فرق داره.اون شفاف ترين آدم زندگي من بوده و هست.تمام حرف ها و حدس هايي كه در موردش مي زدي تهمت بود.اون با دختري كه تو مي گفتي نخوابيده.اون در زمان دوستيش با من با نامزد سابقش هم نخوابيده بود.اين ها مهم نيست فقط مي خوام بدوني كه همه مثل تو نيستند.كه توي خيابون ها چشمشون دنبال اين و اون باشه.و فكر معاينه كردن زن ها باشن وتوي كشور هاي ديگه فقط دنبال فاحشه خونه ها وقيمت فاحشه ها باشن.
ولي من هنوز دنبال جواب سوال خودم هستم.
كسي كه مامايي خونده و كار نمي كنه و لابد يه باباي پولدار تر از باباي من داره و تا دير وقت مي تونه از خونه بيرون باشه از شخصيت قوي اجتماعي برخورداره؟خوشحالم كه من شخصيت اجتماعي م قوي نيست.
مرد هاي ايراني تحصيل كرده چون مي خوان ادعاي روشنفكري داشته باشن نمي تونن اعتراف كنن كه در مقابل زن هنرمند كم ميارن و به خودش و محيط كارش حسادت مي كنن.فقط دلشون مي خواد سر در بيارن كه توي اين محيط جذاب چه خبره و اگر هم تونستن يه ناخونك هم بزنن كه نمي دونم اين غول به نوايي رسيد يا نه؟ من احمق به اين يه نفر اين اجازه رو دادم.
من چيزي رو از گذشته اين وب لاگ حذف نمي كنم.ولي مي خواستم بگم كه ديگه غول چراغ جادو برام مهم نيست.شايد اون آدمي كه برام مهمه كار هاي غول رو نتونه بكنه.ولي تا به حال هيچ كس براي من مثل اين آدم نبوده.

یکشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۱

زمان:شش ماه قبل ،حدود ساعت هف بعدازظهر
مكان:يكي از خيابان هاي نزديك به تاتر شهر
بازيگربعدازاين:بازيگر_نوازنده جان من خيلي گرسنمه ،نهار هم نخوردم.............
بازيگر_ نوازنده:قربونت برم!
بازيگربعدازاين:خوب آ...........
بازيگر_ نوازنده:چرا زودتر نگفتي؟
بازيگربعدازاين:نه..........
.بازيگر_نوازنده:چي ميل داري؟..........
بازيگربعدازاين:من...........
بازيگر_نوازنده:يه جاي خوب هم پيشنهاد كن كه بريم
بازيگرازاين به شدت تحت تاثير قرار گرفته است واشك شادي در چشمانش حلقه ميزند.(لازم به توضيح است كه نياز به گريه نيست ولي اين بازيگربعدازاين زيادي لوس ويه كم محبت از جامعه نديده نيز هست بنابراين بي دليل گريه مي كند).


زمان:نه ماه قبل،حدود يازده شب
مكان:يه تاكسي
بازيگر_ نوازنده:واي عزيزم!تو ميلرزي؟اااااااااااا!تب هم كه داري!بيا پالتوي منو بپوش
پالتو را در مي آورد وروي شانه بازيگربعدازاين مي اندازد

زمان :همين امروز،ساعت هفت بعد ازظهر
مكان:خروجي سينما عصرجديد
بازيگربعدازاين:بازيگر-نوازنده من نهار نخوردم دارم از گرسنگي مي ميرم بيا بريم حليم بخوريم؟
بازيگر-نوازنده:ميدوني!اين فيلم خيلي شرافت مند بود.در حقيقت زاويه هاي فيلم برداري خيلي شبيه به.............
بازيگربعدازاين:من گرسنمه بيا بريم حليم بخوريم.
بازيگر- نوازنده:اين وقت شب؟مي تركيم!شكم هامون مي شه اي ي ي ي ي ي ي ي ي ينقد
بازيگر بعد از اين:يه كاسه كوچيك
بازيگر-نوازنده:(لطفا با لحن اينجور مواقع خودش بخوانيد)مگه تو نمي خواي بري خونه تون؟

زمان:يه چند روز ديگه كه هوا كلي سرده
مكان:نمي دونم
بازيگربعدازاين:واي ي ي ي ي ي ي ي ي دارم مي ميرم از سرما.
بازيگر-نوازنده:مي خواستي لباس گرم بپوشي.(سكوت)بيخود به من نگاه نكن من خودم سردمه.پالتو در بيار هم نيستم.
بازيگربعدازاين:من...................
بازيگر-نوازنده:همينه كه هست!

نتيجه اخلاقي:ميشه بازيگربعدازاين ديا لوگ هاش بيشتربشه؟

 


   فرستادن نظرات

وبلاگهای پيشنهادی


عصيان

LINK
LINK

آرشيو


آرشيو




[Powered by Blogger]
(<$BlogItemCommentCount$>) comments