امروز واژه بازيگر بعد از اين به من مي يومد.تو نمايشنامه خوني بازي کردم.اسمش تنگنا بود.نوشته محمود دولت آبادي.به کارگرداني بازيگر-نوازنده.تا فردا دعوامون نشه شانس آورديم.به خصوص من که يه نفر به کارهام در مقابل اين آدم حساسه .هر چي که منو با اون درگير کنه شاکي ش ميکنه.
اجراي نمايشنامه خواني من هم تموم شد.۲تا اجرا تو تريا تاتر شهر روز ۲۲و۲۳ خرداد ۱۳۸۲.
من هميشه از خودم مي پرسيدم که کارگرداني چقدر مي تونه سخت باشه.تو اين چند روز فهميدم که به اندازه درس جواب دادن سر کلاس سخته.چيزي که هميشه ازش فرار مي کردم.ولي حالا با همه سختي ش خيلي احساس خوبي بهش دارم.