تئاتر، من و خيلي چيزای ديگه

سه‌شنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۲

روزهاي اولي كه من تازه فهميده بودم وبلاگ چيه ،خيلي گشتم تا يه وبلاگ پيدا كنم كه درباره تاتر باشه ،كه پيدا نكردم.وخودم اوليش بودم كه به اسمي كه مي دونيد وبلاگ دار شدم.خيلي هم از اين قضيه به خودم مي بالم.خيلي دلم ميخواست كه تخصصي درباره تاتر بنويسم كه هنوز هم فكر مي كنم موقع ش نيست.اين كه چه تاتري رو صحنه س يا يه ذره سطح بالاترش يا نقد بر تاترها، كه تو روزنامه ها هست.اينم كه كي با كي چه رابطه اي داره و كي با كي ديشب شام خورده وچه كساني با هم در طول هفته چند بار مي خوابند رو كه عمو اسكندر هم مي دونه و به كسي ربط نداره.اينم كه كي مخلص كيه وكدوم وبلاگ نويس عاشق با نمكي و سبك نگارش خارق العاده اون يكيه چه ربطي به تاتر داره؟توي تاتر شهر اينا رو به هم مي گن.من امشب چند تا وبلاگ ديدم كه همش اين طوري بود.اعلام ساعت هاي اجرا تاتر شهر.تبليغ حميد امجد.تعريف دوستان از خوش تيپي همديگه.و اين كه جشنواره تاتر فجر داره شروع مي شه واين كه همه اين ادم ها چقدر با هم مهربونن و خيلي با هم حال مي كنن و........راستش حالم بد شد يا به قول اون هايي كه نقد شون كردم حسوديم شد.اخه اين خيلي پيشرفته و من عقب موندم از اين وبلاگ بازي جديد.من فكر مي كردم فقط خودم به نام تاترتو وبلاگ جفنگ مي بافم ولي ديدم كه تعداد خيلي بالاست!خسته نباشيد دوستان.خيلي خوش امديد.

 


   فرستادن نظرات

وبلاگهای پيشنهادی


عصيان

LINK
LINK

آرشيو


آرشيو




[Powered by Blogger]