نمايشنامه خوني2تا از نمايشنامه هاي جلال تهراني آخر خنده بود.من كه خيلي لذت بردم.اولين بار بود كه من براي ديدن يه نمايش حاضر شدم رو زمين بشينم و اصلا هم پام درد نگرفت،بسكه درگير ماجرا بودم وحال كردم.اولي كه يه نمايشنامه راديويي بود كه جلال يه تيكه هايي شو قبلا برام تعريف كرده بود.فكر نمي كردم انقدر بامزه باشه.تركيب زمان حال و آينده بود به سبك خود جلال.يه پدر ومادر كه مي خوان با موشك برن براي بچه شون طوطي بخرن.يه من كه خيلي چسبيد.
نمايشنامه دومي هم كاري يه كه خود جلال چند وقته داره تمرينش مي كنه.بامزه بود ولي معلومه حسابي كار داره و بايد منتظر باشيم ببينيم اين دفعه چه سورپرايزي از جلال تهراني مي بينيم.
يه اتفاق خوب هم افتاد اون هم اين بود كه حال جلال از چند وقت پيش خيلي بهتر بود.و معلوم بود كمتر غصه مي خوره.البته به خاطر كار تاتر.(يه وقت حرف در نياد براش ).